از شما چه پنهان، شاید علاقهی من به زبانشناسی سر کلاس «زبان فارسیِ» اول دبیرستان جرقه خورد. معلم را دوست داشتم. گرچه لغزگو بود و بیشتر دافعه داشت تا جاذبه، با این حال تنها کسی بود که در دورهی دبیرستان به من «سعید» میگفت. فکر میکنم ترم اول گذشته بود که درسمان رسید به «زبانشناسی چیست؟».…
برچسب: تلگرام
ما هویجها
یک
معلم دبیرستانمان میگفت استادش برای کاهش اضطراب هنگام تدریس توصیه کرده بود: «فرض کن جای دانشآموزا هویج نشسته». آنیکی معلممان که صراحتاً ما دانشآموزها را «گوسفند» خطاب میکرد. بخش مهمی از نظام آموزشی مستبدپرورمان را این تصور شکل داده. قرار است بیایند پوست ما هویج/گوسفندها را بکَنند و یک شکل و اندازه بچینندمان. انبوهی فرمان مقدسگونه برای این کار داریم و کلی روایت تحسینآمیز.
در مدرسه، یا مثل پادگان لباسمان را تعیین کرده بودند، یا اگر «آزاد» بودیم، هرروز میرغضب سر گذر یقهمان را میگرفت که چرا شلوارت تنگ است یا آستینت کوتاه است یا این چه لباس جلفی است پوشیده ای.…